چانگبین: سونگمین خیلی دوست نداره بدنشو نشون بده
چانگبین: سونگمین خیلی دوست نداره بدنشو نشون بده
جونگین: حالا چیزی ام برا دیدن نداره
چانگبین: سونگمین از گفتن چیزهایی لذت میبره که طرف مقابل متنفره بشنوه
فلیکس: خیلی کِرمه. یه جورایی رو اعصابه
چان: فکر میکنم سونگمین روزی یه بار و رومون کرم میریزه
چانگبین: سونگمین مدام باهام فاز دعوا داره و اگر بیام بدتر از خودش سرش بیارم کولی بازی در میاره میگه « هیونگ بدن های ما فرق داره! نکن! »
هان: اینجوری میشه که: « آآآ درد گرفت»
چانگبین: تازگیا هم پدرسوخته بشگون میگیره
چانگبین: خیلی هم درد میگیره
سونگمین: به استی و بقیه مردم؛ من فقط یه آدمی ام که اسمش سونگمینه و فقط میخوام بعنوان خودم زندگی کنم (خودم باشم)
طبق گفته خود سونگمین زمانیکه با لینو، فلیکس و جونگین زندگی میکرده، معمولا میرفته اتاق ها رو چک میکرده ببینه چراغ ها خاموش یا درها بسته ان یا نه. و از اونجایی که فلیکس معمولا در اتاقشو باز میذاره میرفته بهش سر میزده ولی سر لینو مطمئن میشده که یوقت خدای نکرده بدون اجازه در اتاق مینهو رو باز نکنه
سونگمین درمورد خودش:
فکر میکنم من درمورد همه چیز خیلی مراقبم، ولی اینو همیشه به خود میگم فقط چون حساسم دلیل نمیشه اینو به کسی دیگه هم نشون بدم یا بفهمونم ، سعی میکنم اونو پیش خودم نگه دارم. در همین خصوص، فکر میکنم اون حساسیت رو نزدیک قلبم نگه میدارم
جونگین: حالا چیزی ام برا دیدن نداره
چانگبین: سونگمین از گفتن چیزهایی لذت میبره که طرف مقابل متنفره بشنوه
فلیکس: خیلی کِرمه. یه جورایی رو اعصابه
چان: فکر میکنم سونگمین روزی یه بار و رومون کرم میریزه
چانگبین: سونگمین مدام باهام فاز دعوا داره و اگر بیام بدتر از خودش سرش بیارم کولی بازی در میاره میگه « هیونگ بدن های ما فرق داره! نکن! »
هان: اینجوری میشه که: « آآآ درد گرفت»
چانگبین: تازگیا هم پدرسوخته بشگون میگیره
چانگبین: خیلی هم درد میگیره
سونگمین: به استی و بقیه مردم؛ من فقط یه آدمی ام که اسمش سونگمینه و فقط میخوام بعنوان خودم زندگی کنم (خودم باشم)
طبق گفته خود سونگمین زمانیکه با لینو، فلیکس و جونگین زندگی میکرده، معمولا میرفته اتاق ها رو چک میکرده ببینه چراغ ها خاموش یا درها بسته ان یا نه. و از اونجایی که فلیکس معمولا در اتاقشو باز میذاره میرفته بهش سر میزده ولی سر لینو مطمئن میشده که یوقت خدای نکرده بدون اجازه در اتاق مینهو رو باز نکنه
سونگمین درمورد خودش:
فکر میکنم من درمورد همه چیز خیلی مراقبم، ولی اینو همیشه به خود میگم فقط چون حساسم دلیل نمیشه اینو به کسی دیگه هم نشون بدم یا بفهمونم ، سعی میکنم اونو پیش خودم نگه دارم. در همین خصوص، فکر میکنم اون حساسیت رو نزدیک قلبم نگه میدارم
۲.۳k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.