عاشقانه های شبنم
گر یاد دل خسته نباشی، چه کنم من..؟
زخمِ تن و جان را بخراشی، چه کنم من..؟
آوار غمت یک شبه چون کوه بریزد
بی تو بشود دل متلاشی چه کنم من..؟
گر حالِ پر از بغض و پریشانی و دردم
هر روز شود متنِ حواشی چه کنم من..؟
گلبرگم و با یاد و خیالِ تو معطر
بر شعرِ تنم عطر نپاشی، چه کنم من..؟
بر سایهی گلدان دلم گر تو نتابی
دلمرده شوم چون گل کاشی، چه کنم من..؟
یک عمر نشستم " تو" بیایی و بمانی،
گر آنکه بیاید، تو نباشی چه کنم من..؟
افسوس پر از دردم و کارم شده بی تو،
هر لحظه غم و غصه تراشی، چه کنم من؟
زخمِ تن و جان را بخراشی، چه کنم من..؟
آوار غمت یک شبه چون کوه بریزد
بی تو بشود دل متلاشی چه کنم من..؟
گر حالِ پر از بغض و پریشانی و دردم
هر روز شود متنِ حواشی چه کنم من..؟
گلبرگم و با یاد و خیالِ تو معطر
بر شعرِ تنم عطر نپاشی، چه کنم من..؟
بر سایهی گلدان دلم گر تو نتابی
دلمرده شوم چون گل کاشی، چه کنم من..؟
یک عمر نشستم " تو" بیایی و بمانی،
گر آنکه بیاید، تو نباشی چه کنم من..؟
افسوس پر از دردم و کارم شده بی تو،
هر لحظه غم و غصه تراشی، چه کنم من؟
۹.۳k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳