پیچ و تاب ...از قسمتی میگم که شازده کوچولو میخاد ترک کنه
پیچ و تاب ...از قسمتی میگم که شازده کوچولو میخاد ترک کنه سیارشا
به گل گفت:خدانگه دار...
اما او ن جوابشو نداد...
دوباره گفت:خدا نگه دار...
گل سرفه کرد...
و بعد گفت:دست دست نکن ديگه... اين کارت خُلق آدم را تنگ ميکنه؛ حالا که تصميم گرفتهاي بري، برو.
اينو گفت، چون نميخواست شازده کوچولو گريهاشو را ببينه. گلي بود تا اين حد خودخواه!
ای دل تا کسی وصلش نخواهد...
گفتم ؟!!!!!
که توبه کردم از زهد پارسایی...
آیین تقوا ما نیز دانیم
لیکن چه چاره با بخت گمراه..........
به گل گفت:خدانگه دار...
اما او ن جوابشو نداد...
دوباره گفت:خدا نگه دار...
گل سرفه کرد...
و بعد گفت:دست دست نکن ديگه... اين کارت خُلق آدم را تنگ ميکنه؛ حالا که تصميم گرفتهاي بري، برو.
اينو گفت، چون نميخواست شازده کوچولو گريهاشو را ببينه. گلي بود تا اين حد خودخواه!
ای دل تا کسی وصلش نخواهد...
گفتم ؟!!!!!
که توبه کردم از زهد پارسایی...
آیین تقوا ما نیز دانیم
لیکن چه چاره با بخت گمراه..........
۶۵.۷k
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.