شرح حال

گامی به راه و گامی در انتظار دارم
سرگشته روزگاری پَرگاروار دارم

دلبسته‌ی امیدی در سنگلاخ گیتی
رَه بی‌شکیب پویم، دل بی‌قرار دارم

یک عمر می‌زدم لاف از اختیار و اینک
چون شمع، اشک و آهی بی‌اختیار دارم

گو ابرِ غم ببارد تا هم‌نشین عشقم
از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم

نبوَد روا که گیرم جا در حضیض پَستی
سیلم که هستی خود از کوهسار دارم

سرشارم از جوانی هر چند پیر دهرم
چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم

از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم
شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم

#سیدعلی_خامنه_ای
دیدگاه ها (۰)

یا لیتنی کنت معک یا مولای یا سیدالمقاومهبابی انت و امی و نفس...

اشتباهی که کردیماین بود کهفرصت دادیمبس کنیم این اشتباه رااز ...

مطلب خوب

فلسطین بلادی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط