خبر داری که شهری روی لبخند تو شاعر شد؟چرا این‌گونه، کافرگونه...

صبح ڪہ میشودشاخه گل...... نسترنے میشومدر دست باد تا بوسہ بوس...

چشم هایم را میدهم تا سنگ فرش جاده‌ای باشد ک تو از آن خواهی آ...

"امشب" به میخانه ے چشمانت دخیل بسته ام... آغوش پلڪـهایت را ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط