می گویند پادشاهی بود که به علت اوبی بودن، باسن فراوان مید
می گویند پادشاهی بود که به علت اوبی بودن، باسن فراوان میداد و در نتیجه تصمیم به گرفتن نوکری گرفت تا هر شب ترتیب اورا بدهد
شبی نوکر دیر می آید و پادشاه به خواب میرود و از آن جا که نوکر ترس اخراج شدن داشت، آماده شد و خشک خشک در باسن مبارک پادشاه فرو کرد ...
پادشاه جیغ بلندی کشید و نوکر گفت : "نترس نوکرتم"
از آن روز به بعد هر کس میخواست به کسی بگوید چیزم تو باسن مبارکت ، میگفت : نوکرتم ...
شبی نوکر دیر می آید و پادشاه به خواب میرود و از آن جا که نوکر ترس اخراج شدن داشت، آماده شد و خشک خشک در باسن مبارک پادشاه فرو کرد ...
پادشاه جیغ بلندی کشید و نوکر گفت : "نترس نوکرتم"
از آن روز به بعد هر کس میخواست به کسی بگوید چیزم تو باسن مبارکت ، میگفت : نوکرتم ...
۸.۲k
۰۹ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.