دوست دارم
دوست دارم
در اين شب دلپذير
عطر تو، چراغ بينایی من شود
و محبوبه شب راهش را گم كند
دوست دارم
شب لرزان از حضورت پايش بلغزد
در چالهای از صدف كه ماهش میخوانند
و خنده آفتاب دريا را روشن كند
اما نه آفتاب است و نه ماه
عصرگاهی غمگين است
و من اين همه را جمع كردهام
چون دلتنگ توام ...!
در اين شب دلپذير
عطر تو، چراغ بينایی من شود
و محبوبه شب راهش را گم كند
دوست دارم
شب لرزان از حضورت پايش بلغزد
در چالهای از صدف كه ماهش میخوانند
و خنده آفتاب دريا را روشن كند
اما نه آفتاب است و نه ماه
عصرگاهی غمگين است
و من اين همه را جمع كردهام
چون دلتنگ توام ...!
۱۰.۸k
۲۰ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.