گوشهی چشم بگردان و مقدر گردان

گوشه‌‌ی چشم بگردان و مقدّر گردان
ما که هستیم در این دایره‌ی سرگردان؟!

دور گردید و به ما جرأت مستی نرسید
چه بگوییم به این ساقیِ ساغرگردان!

این دعایی‌ست که رِندی به من آموخته‌است؛
بار ما را نه بیفزان، نه سبک‌تر گردان!

غنچه‌ای را که به پژمرده‌شدن محکوم است
تا شکوفا نشده، بشکن و پرپر گردان

من کجا بیشتر از حقّ خودم خواسته‌ام؟
مرگ حق است، به من حقّ مرا برگردان!
دیدگاه ها (۰)

درشهری که چراغهایش خاموش است،تو اندازه توانت روشن باش !گاهی ...

تمام سهم من از آفرینش توییتماشای تو را دوست دارمو مرهم نگاهت...

هرکسی روزی به ما وابسته شدعاقبت او نیز از ما خسته شدرفت و شد...

بال اگر داری بیا ، من به پرواز حاضرمگر زنی آهنگ عشق ،من به ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط