داستان زندگی قلقلی اینه که وقتی بدنیااومد مادرش اونونمیخا
داستان زندگی قلقلی اینه که وقتی بدنیااومد مادرش اونونمیخاست وبهش مادری نکردوشیرنداد صاحبخونشون قنداب بهش میداد و ۱۴سالگیش پدرومادرش ازهم جدامیشن پدرش زن میگیره ومادرش شوهرمیکنه وپدرش ماهی ۱۵۰ هزارتومن به مادرش میده برای خرج ومخارج قلقلی ولی مادرش اونوهم به قلقلی نمیده ... قلقلی وقتی درشهربازی مشغول کارمیشه ماهی ۳۰۰ هزارتومن درمیاره ومادرش حقوقشوکامل ازش میخادومیگه هتل ومسافرخونه نیس وقلقلی ازونموقع ببعدشبها توماشین ژیان دوستش میخوابه ... اینه داستان کسی که ۵۵ سال افسردگی وتنهایی کشیده اما هرروز همه بچهاروخندونده دریغ ازخندیدن خودش
- ۸۱۴
- ۲۶ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط