🌱🍒دست بردار ازین هیکلِ غم
🌱🍒دست بردار ازین هیکلِ غم
که زِ ویرانی خویش است آباد
دست بردار که تاریکم و سرد
چون فرو مرده چراغ از دَمِ باد
دست بردار ، زِ تو در عجبم
به درِ بسته چه می کوبی سر
نیست ، می دانی ، در خانه کسی
سر فرو می کوبی باز به در
زنده این گونه به غم
خفته ام در تابوت
حرفها دارم در دل
می گزم لب به سکوت
دست بردار که گر خاموشم
با لبم هر نفسی فریاد است
به نظر هر شب و روزم سالیست
گر چه خود عمر به چشمم باد است
راندهاندم همه از درگه خویش
پای پُرآبله، لب پُرافسوس
میکشم پای بر این جادهیِ پرت
میزنم گام بر این راهِ عبوس
پای پُرآبله دل پُراندوه
از رهی می گذرم سر در خویش
می خزد هیکلِ من از دنبال
می دود سایهیِ من پیشاپیش
می روم با ره خود
سر فرو چهره به هم
با کَسام کاری نیست
سد چه بندی به رهم؟
دست بردار چه سود آید بار
از چراغی که نه گرماش و نه نور؟
چه امید از دل تاریک کسی
که نهاندش سر زنده به گور؟
می روم یکه به راهی مطرود
که فرورفته به آفاق سیاه
دست بردار ازین عابر مست
یک طرف شو ، منشین بر سر راه🍒🌱
#احمد_شاملو
که زِ ویرانی خویش است آباد
دست بردار که تاریکم و سرد
چون فرو مرده چراغ از دَمِ باد
دست بردار ، زِ تو در عجبم
به درِ بسته چه می کوبی سر
نیست ، می دانی ، در خانه کسی
سر فرو می کوبی باز به در
زنده این گونه به غم
خفته ام در تابوت
حرفها دارم در دل
می گزم لب به سکوت
دست بردار که گر خاموشم
با لبم هر نفسی فریاد است
به نظر هر شب و روزم سالیست
گر چه خود عمر به چشمم باد است
راندهاندم همه از درگه خویش
پای پُرآبله، لب پُرافسوس
میکشم پای بر این جادهیِ پرت
میزنم گام بر این راهِ عبوس
پای پُرآبله دل پُراندوه
از رهی می گذرم سر در خویش
می خزد هیکلِ من از دنبال
می دود سایهیِ من پیشاپیش
می روم با ره خود
سر فرو چهره به هم
با کَسام کاری نیست
سد چه بندی به رهم؟
دست بردار چه سود آید بار
از چراغی که نه گرماش و نه نور؟
چه امید از دل تاریک کسی
که نهاندش سر زنده به گور؟
می روم یکه به راهی مطرود
که فرورفته به آفاق سیاه
دست بردار ازین عابر مست
یک طرف شو ، منشین بر سر راه🍒🌱
#احمد_شاملو
۱۵.۸k
۲۲ دی ۱۴۰۱