👇کپشنو بخون👇
👇کپشنو بخون👇
یک روز شمس از مولانا درخواست میکنه برای اثبات دوستیشون به میخانه بره جایی که
👈مولانا هیچوقت به اونجا نرفته ولی مولانا به خاطر شمس به میخانه میره ولی لب به شراب نمیزنه
و روز بعدش تو کوچه ها کلی حرف بد و بیراه میشنوه و بعدش این شعرو برای شمس میگه :
آن شبی که دلی بود به میخانه نشستیم
آن توبه صد ساله به یک جرعه شکستیم
از آتش دوزخ نهراسیم که آن شب
ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم ..
واونجاست که میگن مهربانی از هر دینی بهتره مهربان باشیم🌹💯
یک روز شمس از مولانا درخواست میکنه برای اثبات دوستیشون به میخانه بره جایی که
👈مولانا هیچوقت به اونجا نرفته ولی مولانا به خاطر شمس به میخانه میره ولی لب به شراب نمیزنه
و روز بعدش تو کوچه ها کلی حرف بد و بیراه میشنوه و بعدش این شعرو برای شمس میگه :
آن شبی که دلی بود به میخانه نشستیم
آن توبه صد ساله به یک جرعه شکستیم
از آتش دوزخ نهراسیم که آن شب
ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم ..
واونجاست که میگن مهربانی از هر دینی بهتره مهربان باشیم🌹💯
۶.۵k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.