رفت ...
رفت...
چی...؟
کی...؟
کجا...؟
...................
چرا؟
چرا رفت؟
راستی:چی یا کی بود رفت.
...................
آه...
رویام...
رفت....
مثل یک تیری که از چله کمان رهاشده.
رفت.
......
چی شد مگه...
بخاطر نه نگفتن هام من رو تنها گذاشت ورفت..
رفت که رفت..
..............
نه به چی ؟! به کی؟!
..............
نه گفتن به این دلِ بامرام که بخاطرش پای همه چی سوختم وساختم.
نه به این جمله که درست میشه درست میشه.بالاخره درست میشه.
...............
بدبختی این بودش که نه گفتن رو بلد بودم.
ولی...
ولی چی؟
ولی به اون چیزایی که الان تو این موقعیت ارزش پیدا کردن .قدر وجایگاهی دارن.گنجشک رنگ شده به نام قناری .
چه چیزایی.؟!
به دور بودن و شدن نه گفتم به کم بودن ودر دسترس نبودن نه گفتم.به پول نه گفتم.به ثروت اندوزی نه گفتم.به جایگاه ومقام نه گفتم.به پیشنهادات رنگارنگ نه گفتم.به سرقت نه گفتم.به مال حروم نه گفتم.به چشم ناپاک داشتن نه گفتم. به نامرد بودن نه گفتم ن به انصاف نداشتن نه گفتم.به زیر حرفم نزدن نه گفتم. به افیون نه گفتم.به ذلت نه گفتم .به خم شدن ودولا راست شدن نه گفتم.به دوماد سر خونه شدن نه گفتم.هِی به چیزهایی که الان عیب وآر نیست نه گفتم.
تا اینکه دیگه رویام طاقت نیاورد وقهر کرد و رفت...رفت که رفت.
از اون روزی که رفت.خنده هام تلخند شدن.
موهام رنگ باختن وسفید شدن.
چشما م خشکیدن.از بس خیره به مسیری که رویام رفت.
دنیام زندان تنگ وتاریکی شد در صدای خش دارم .که ترانه ای درد آلود زیر لبم زمزمه ای میشه .
نمی دونم کجام
نمی دونم چیکارم
نمی دونم برای چی هستم.
نفسی بدون رویاهام..
تنهایی بدون رویا چه سخت میگذره.
رویای من ....
برگرد....
که بی تو . دل .....................................
چی...؟
کی...؟
کجا...؟
...................
چرا؟
چرا رفت؟
راستی:چی یا کی بود رفت.
...................
آه...
رویام...
رفت....
مثل یک تیری که از چله کمان رهاشده.
رفت.
......
چی شد مگه...
بخاطر نه نگفتن هام من رو تنها گذاشت ورفت..
رفت که رفت..
..............
نه به چی ؟! به کی؟!
..............
نه گفتن به این دلِ بامرام که بخاطرش پای همه چی سوختم وساختم.
نه به این جمله که درست میشه درست میشه.بالاخره درست میشه.
...............
بدبختی این بودش که نه گفتن رو بلد بودم.
ولی...
ولی چی؟
ولی به اون چیزایی که الان تو این موقعیت ارزش پیدا کردن .قدر وجایگاهی دارن.گنجشک رنگ شده به نام قناری .
چه چیزایی.؟!
به دور بودن و شدن نه گفتم به کم بودن ودر دسترس نبودن نه گفتم.به پول نه گفتم.به ثروت اندوزی نه گفتم.به جایگاه ومقام نه گفتم.به پیشنهادات رنگارنگ نه گفتم.به سرقت نه گفتم.به مال حروم نه گفتم.به چشم ناپاک داشتن نه گفتم. به نامرد بودن نه گفتم ن به انصاف نداشتن نه گفتم.به زیر حرفم نزدن نه گفتم. به افیون نه گفتم.به ذلت نه گفتم .به خم شدن ودولا راست شدن نه گفتم.به دوماد سر خونه شدن نه گفتم.هِی به چیزهایی که الان عیب وآر نیست نه گفتم.
تا اینکه دیگه رویام طاقت نیاورد وقهر کرد و رفت...رفت که رفت.
از اون روزی که رفت.خنده هام تلخند شدن.
موهام رنگ باختن وسفید شدن.
چشما م خشکیدن.از بس خیره به مسیری که رویام رفت.
دنیام زندان تنگ وتاریکی شد در صدای خش دارم .که ترانه ای درد آلود زیر لبم زمزمه ای میشه .
نمی دونم کجام
نمی دونم چیکارم
نمی دونم برای چی هستم.
نفسی بدون رویاهام..
تنهایی بدون رویا چه سخت میگذره.
رویای من ....
برگرد....
که بی تو . دل .....................................
۳.۹k
۲۳ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.