گاهی وقتا حس میکنم حتی دیگه وجود ندارم..
گاهی وقتا حس میکنم حتی دیگه وجود ندارم..
دارم سعی میکنم تمام سعیم رو میکنم که خودمو به این دنیا بچسبونم و بگم منم هستم منم متعلق به این دنیام...
ولی این حس پوچی که دارم، داره نابودم میکنه، داره دیوونم میکنه..
مجبورم جلوی خانوادم تظاهر کنم که خیلی خوشحال و سرحالم دلم نمیخواد بهم انگ افسرده بودن بزنن اصلا دوست ندارم با مشاور حرف بزنم..
میترسم از همه میترسم، از خودمم میترسم..
هر روز دارم از خودم میپرسم که چرا نمیتونی خودکشی کنی..
نمیخوام هیچ کس بهم ترحم کنه، نمیخوام کسی دوستم داشته باشه، نمیخوام کسی ازم متنفر باشه فقط میخوام دیگه نباشم...
دارم سعی میکنم تمام سعیم رو میکنم که خودمو به این دنیا بچسبونم و بگم منم هستم منم متعلق به این دنیام...
ولی این حس پوچی که دارم، داره نابودم میکنه، داره دیوونم میکنه..
مجبورم جلوی خانوادم تظاهر کنم که خیلی خوشحال و سرحالم دلم نمیخواد بهم انگ افسرده بودن بزنن اصلا دوست ندارم با مشاور حرف بزنم..
میترسم از همه میترسم، از خودمم میترسم..
هر روز دارم از خودم میپرسم که چرا نمیتونی خودکشی کنی..
نمیخوام هیچ کس بهم ترحم کنه، نمیخوام کسی دوستم داشته باشه، نمیخوام کسی ازم متنفر باشه فقط میخوام دیگه نباشم...
۱۰.۵k
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.