my savior | ناجی من P2

.....
ویو جونگین:
-مــ می تـــ تونم ببینمش؟
*میبرمت پیشش ولی نمی تونی داخل بری
-....
همراه چان راه افتادم.
تنها چیزی که میخواستم دیدن سونگمین بود.... بوسیدنش... لمس کردن دستاش...
*هی ... اینجا
یه شیشه بزرگ و پشتش یه تخت با یه عالمه دستگاه
و سونگمین..
موهای کوتاهش روی بالش پخش بودن
دور سرش بسته بود
میتونستم زخم عمیقی که روی گیجگاهش هست رو از روی باند خونی حدس بزنم.
خوب میشد؟
اره...
داره تکرار میشه.....
من یادمه..
همه چیز مربوط به تورو یادمه...
همه چیز مربوط به اون روز رو یادمه...
لبخند های سونگمین...ترس ندیدن اونها باعث میشه سرم از درد منفجر بشه
میخوام اینجا بمونم... مهم نیست چقدر... قطعا تا وقتی سونگمینم بیدار شه کنارش میمونم..
توی همین افکار بودم که چان دستمو کشید..
*باید بیای نمیشه انجا بمونی
داشت چیزی رو پنهان میکرد
- نمیام
*میای و میری خونه و تا وقتی....
-خونه من کنار سونگمینه
*فقط بیا الان برو خونه و بعد هر وقت بخوای میارمت اینجا
میخواستم برای اینجا موندن تلاش کنم که سرم تیر کشید
تلو تلو ارومی خوردم ک چان منو گرفت
*میبرمت خونه
......
نمیتونم چشمام رو از روی عقربه بردارم
وقتشه...
یک .. دو... سه... درینگگگ
بالاخره تموم شددد
حالا میتونم برم پیش سونگمین...
باید کل امروز رو براش تعریف کنم...


ادامه دارد...
دیدگاه ها (۱۰)

توضیح ویدیو کپشن

Alright… now you’ve seen it?What do you think

my savior | ناجی من P1

?Hmmm

Step brother p2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط