شاخه ها را از جدایی گر غم است

شاخه ها را از جدایی گر غم است
ریشه ها را دست در دست هم است

تو نه کمتر از درختی سر برآر
پای از زندانِ خود بیرون گذار

دستِ من با دستِ تو دستان شود
کارِ ما زین دست، کارستان شود

ای برادر در نشیب و در فراز
آدمی با آدمی دارد نیاز

گر تو چشمِ او شوی، او گوشِ تو
پس پدید آید چه دریاهایِ نو




🤍
دیدگاه ها (۳)

هنگام مواجه شدن با ابلهانانسان تنها یک راه برای نشان دادن شع...

اگه دیدی جلو راهت یه دره که قفله…اصلا نترس و‌نگران نباش …اگه...

از تمام دلتنگی ها، از اشک ها و شکایت ها که بگذریم... باید اع...

🎥: بسنده کنم به این رباعی زیبای خیام :«اسرار ازل را نه تو دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط