ادمیــن˖ ࣪⊹ྀི ɪυ ྀི˖ ࣪⊹🎀☁️
ادمیــن˖ ࣪⊹ྀི ɪυ ྀི˖ ࣪⊹🎀☁️
پارت ۴ فیک همیشه با تو
مینجو: بریم کلاب؟
ا/ت: اوکی بریم ولی قبلش بیا خونه مون تا لباس عوض کنم
مینجو: اوک پنج دقیقه دیگ اونجام
ا/ت: اوکی بای
مینجو: بای
ویو ا/ت•
تو راه خونه بودم وقتی رسیدم خونه دیدم مینجو اونجا بود سریع حاضر شدم که بریم کلاب، کلاب ساعت سه شب چون بسته میشه🫡
مینجو: حاضری که بریم؟
ا/ت: اره ولی لباسم زیادی باز نی؟
مینجو: منو نگا کن چقدر بازم ن خوبی تو☆
ا/ت:قربونت؛)
منو مینجو داشتیم از پله ها میرفتیم پایین یهو دیدم مامان بابام بیدارن و گفتن کجا میرید😐
بابای ا/ت: کجا با این لباسا؟
ا/ت: هیچی بابا داریم میریم تولد دوست مینجو😁
مامان ا/ت: با این لباسا؟
ا/ت و مینجو همزمان: مگه چیه؟
مامان ا/ت: هیچی بهتون خوش بگذره ولی زود برگردین نگران میشم خدافظ.
ا/ت مینجو: باشه خدافظ.
♡
وای مینجو ترسیده بودماااا
مینجو: چرا بهشون نگفتی داریم میریم کلاب؟
ا/ت: نمیزارن مگه تو نمیشناسی شون چه سخت گیرن🫤
مینجو: وااای
مینجو: حالا ول کن بدو بیا بریم سه بسته میشه الان یک شبه
ا/ت: اوکی بدو
سوار ماشین شدیم رفتیم به سمت کلاب
اونجا خیلی شلوغ بود و ما 9 تا شیشه مشروب خوردیم و خیلی حال مون بد بود
که یهو من داشتم راه میرفتم افتادم روی...
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
اماده پارت بعد به شرط ۵۰ تا لایک☁⭐
نظرت یادت نره!♡🩰
پارت ۴ فیک همیشه با تو
مینجو: بریم کلاب؟
ا/ت: اوکی بریم ولی قبلش بیا خونه مون تا لباس عوض کنم
مینجو: اوک پنج دقیقه دیگ اونجام
ا/ت: اوکی بای
مینجو: بای
ویو ا/ت•
تو راه خونه بودم وقتی رسیدم خونه دیدم مینجو اونجا بود سریع حاضر شدم که بریم کلاب، کلاب ساعت سه شب چون بسته میشه🫡
مینجو: حاضری که بریم؟
ا/ت: اره ولی لباسم زیادی باز نی؟
مینجو: منو نگا کن چقدر بازم ن خوبی تو☆
ا/ت:قربونت؛)
منو مینجو داشتیم از پله ها میرفتیم پایین یهو دیدم مامان بابام بیدارن و گفتن کجا میرید😐
بابای ا/ت: کجا با این لباسا؟
ا/ت: هیچی بابا داریم میریم تولد دوست مینجو😁
مامان ا/ت: با این لباسا؟
ا/ت و مینجو همزمان: مگه چیه؟
مامان ا/ت: هیچی بهتون خوش بگذره ولی زود برگردین نگران میشم خدافظ.
ا/ت مینجو: باشه خدافظ.
♡
وای مینجو ترسیده بودماااا
مینجو: چرا بهشون نگفتی داریم میریم کلاب؟
ا/ت: نمیزارن مگه تو نمیشناسی شون چه سخت گیرن🫤
مینجو: وااای
مینجو: حالا ول کن بدو بیا بریم سه بسته میشه الان یک شبه
ا/ت: اوکی بدو
سوار ماشین شدیم رفتیم به سمت کلاب
اونجا خیلی شلوغ بود و ما 9 تا شیشه مشروب خوردیم و خیلی حال مون بد بود
که یهو من داشتم راه میرفتم افتادم روی...
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
اماده پارت بعد به شرط ۵۰ تا لایک☁⭐
نظرت یادت نره!♡🩰
۱۸.۳k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.