💔🖤🤲چی شده دستات نمیاد بالا🤲💔🖤
💔🖤🤲چی شده دستات نمیاد بالا🤲💔🖤
میریزه اشک چشای مولا
سه ماهه هر شب کار من آهه
میون بستر، مادرم زهرا، مادرم زهرا
پهلو به پهلو میشی و کل تنت می لرزه
از شدت تب مادرم پیراهنت می لرزه
راه میری و خون میریزه از پیکرت مادر
حتی تن بابا از این راه رفتنت می لرزه
وای مادر مادر مادر
چشمای زینب مث بارونه
سه ماهه موشو نزدی شونه
سه ماهه خیره شده باباجون
به همون میخ رو در خونه
خوشحالی مادر انگاری دیگه شب پروازه
آماده میشن زنها واسه تشییعه جنازه
خیبر شکن با چشم خیس و دستای لرزونش
از چوب گهواره داره تابوت برات میسازه
وای مادر مادر مادر
اومدم امشب پر کنی دستام
سر من گرمه توی روضه هات
میرسه اذن صحن شش گوشه
امشب از لطف مادر سادات
کرببلا زیباترین شهره توی دنیاست
میگن همه بارون صحن این حرم زیباست
نیست از کسی ترس و هراسی تو دل ماها
وقتی حسین ابن علی پشت پناه ماست
🖤🥀💔وای اقام آقام آقام💔🥀🖤
شاعر:حسین کریمی نیا
میریزه اشک چشای مولا
سه ماهه هر شب کار من آهه
میون بستر، مادرم زهرا، مادرم زهرا
پهلو به پهلو میشی و کل تنت می لرزه
از شدت تب مادرم پیراهنت می لرزه
راه میری و خون میریزه از پیکرت مادر
حتی تن بابا از این راه رفتنت می لرزه
وای مادر مادر مادر
چشمای زینب مث بارونه
سه ماهه موشو نزدی شونه
سه ماهه خیره شده باباجون
به همون میخ رو در خونه
خوشحالی مادر انگاری دیگه شب پروازه
آماده میشن زنها واسه تشییعه جنازه
خیبر شکن با چشم خیس و دستای لرزونش
از چوب گهواره داره تابوت برات میسازه
وای مادر مادر مادر
اومدم امشب پر کنی دستام
سر من گرمه توی روضه هات
میرسه اذن صحن شش گوشه
امشب از لطف مادر سادات
کرببلا زیباترین شهره توی دنیاست
میگن همه بارون صحن این حرم زیباست
نیست از کسی ترس و هراسی تو دل ماها
وقتی حسین ابن علی پشت پناه ماست
🖤🥀💔وای اقام آقام آقام💔🥀🖤
شاعر:حسین کریمی نیا
۱۷۱
۲۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.