عاشقانه های شبنم بوقت دلبری
یک چیزها هم هستند
که روزمان بی حضورشان روز نمیشود انگار...
مثل چایِ تازه دم اولِ صبح
مثلِ عطرِ نان گرم
مثل بوی خاکِ باران زده
مثل بنان خواندنِ رادیوی قدیمیِ همسایه
مثلِ...
نه!
نشد!
از سر خط مینویسم
یک چیزها هم هستند
که روزمان بی حضورشان روز نمیشود هرگز
یک چیزها هم هستند
که باید باشند که باشیم
که اگر نباشند نمیشود اصلا
یک چیزها هم هستند
که بودمان وصل است به بودنشان
مثلِ خنده های دلبر...
مثلِ خنده های بی ریایِ دلبر!
که روزمان بی حضورشان روز نمیشود انگار...
مثل چایِ تازه دم اولِ صبح
مثلِ عطرِ نان گرم
مثل بوی خاکِ باران زده
مثل بنان خواندنِ رادیوی قدیمیِ همسایه
مثلِ...
نه!
نشد!
از سر خط مینویسم
یک چیزها هم هستند
که روزمان بی حضورشان روز نمیشود هرگز
یک چیزها هم هستند
که باید باشند که باشیم
که اگر نباشند نمیشود اصلا
یک چیزها هم هستند
که بودمان وصل است به بودنشان
مثلِ خنده های دلبر...
مثلِ خنده های بی ریایِ دلبر!
۹۳۸
۲۱ آذر ۱۴۰۳