من و تنهایی و

من و تنهایی و ...
باشد که رستگار شوی ...
دیدگاه ها (۰)

ما را به سخت جانی خود این گمان نبود ....

و تکرارِ ب یادآوردنِ خاطراتِ دیدارِ تو ... تو به کدامین طلوع...

غمگینم جانم .... مثل همین لحظه ها که برایم ساختی ....تنهایی...

تو ....آنچه از مِهرِ تو بر رنگِ رخِ زردم خورد .... زمستانی ب...

Mohammad Reza Rastegar | محمدرضا رستگار

محمدرضا رستگار - Mohammadrezarastegar

محمدرضا رستگار - Mohammad Reza Rastegar

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط