آمدم سر بزنم شعر بخوانم بروم

آمدم سر بزنم شعر بخوانم بروم
آنقدر دلزده هستم که نمانم بروم

به همین کوچه و این خانه و دیوار اتاق
و به ""آیینه"" سلامی برسانم بروم

یک کمی خاطره جامانده که بردارم و بعد
تن رنجور خودم را بکشانم بروم

بغض هم واسطه شد خواست دلت را ببرد
تو خریدار نشو، زود برانم بروم

باز باران زده در گوشهٔ چشمم، باید
اشک... در دفتر شعرم بچکانم بروم
دیدگاه ها (۹)

چقدر خوبه بین این همه آدم یه نفر رو پیدا کنی که شبیه هیچکدوم...

مینویسم برایت دوستت دارم..!تو بخوان دلیل تپش قلبم؛مینویسم بر...

بھترین مترجم کسی است کهسکوت دیگران راترجمه کندشاید سکوتی تلخ...

میخوام بدونی هر وقت و هرجای زندگیت کم آوردی و بیخ تا بیخ دلت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط