عشق من براي خيلي ها مثل يه شوخي و مزاحه
عشق من براي خيلي ها مثل يه شوخي و مزاحه
عشق من براي خيلي ها مثل قهقهه زدن
در مراسم تشييع جنازه است
ميدونم که همه عشق من رو
ناپسند ميشمرن و تقبيحش ميکنن
اما بايد خيلي زودتر از اينا عاشق عشقم ميشدم
اي کاش بهشت ميتونست صحبت کنه
اما بهشت آخرين کسيه که حرف حق رو بيان ميکنه
روزهاي يکشنبه برام دارن هر روز
نا اميد کننده تر و غم انگيز تر ميشن
انگاري هر هفته دارن يه زهر و سم تازه
به آدم تزريق ميکنن
شنيدي که اونا ميگن ما از همون اولش
مريض به دنيا اومديم
اما کليساي درون من هيچ گونه استبداد و خود رايي
رو عرضه نميکنه
کليساي من ميگه ميتوني تو اطاق خوابت
کسي رو که ميخواي دوست داشته باشي
تنها بهشتي که من دوست دارم در اونجا باشم
وقتيه که من با تو تنهام
آره من مريض به دنيا اومدم
ولي من عاشق اين مرضم هستم
اين مرضم بهم فرمان ميده که آدم خوبي باشم
آمين ……آمين …..آمين
من رو به کليسا ميبري
من رو با دروغهات که رنگ و بوي مذهبي دارن
مثل يک سگ فريب ميدي و ميگي دوستم داري
اما وقتي من گناهانم رو به تو ميگم تو از گناهانم سو
استفاده ميکني و چاقوي تيز تهمت رو در من فرو ميکني
بهم پيشنهاد مرگي رو ميدي
که ميگي درش مرگي نيست
اما اي خداي خوب بهم اجازه بده که
خودم جونم رو تقديم تو کنم
اگه من يک بت پرست کافرم
و عشق اين رو دارم که خوش گذروني کنم
خب اون وقت کسي که عاشق منه براي من
حکم تابش آفتاب رو داره و بهم زندگي ميده
و من الهه ي عشق رو در کنار خودم نگه ميدارم
و اون الهه ي عشق ازم ميخواد
که چيزي رو براش قرباني کنم
و من هم آب کل درياها رو به خاطرش
خالي ميکنم
يه چيز درخشان بهش ميدم
مثل يه غذاي خوشمزه براي وعده ي غذاي اصلي
نگاه ميکنم به ظرفيت اصطبلش و
بهش يه اسب اصيل هديه ميدم
براي خيلي از ما که تشنه ي صداقت ايمان
و وفاداري هستيم
اين کاري که من ميکنم به نظر خيلي شيرينه
به نظر کمي زياده روي مياد
اما من تشنه ي انجام دادن اين کارم
در پيشگاه خداوند هيچ ارباب و پادشاهي وجود نداره
همه يکسان هستند
هيچ بي گناهي و پاکي شيرين تري
از گناه بي ضرر ما وجود نداره
در هنگامه ي ديوانگي زمين
وقتي آخر دنيا فرا رسيد
اون وقته که ميفهمي من هم يک انسانم
اون وقته که ميفهمي من آدم پاکي هستم
#قشنگ
عشق من براي خيلي ها مثل قهقهه زدن
در مراسم تشييع جنازه است
ميدونم که همه عشق من رو
ناپسند ميشمرن و تقبيحش ميکنن
اما بايد خيلي زودتر از اينا عاشق عشقم ميشدم
اي کاش بهشت ميتونست صحبت کنه
اما بهشت آخرين کسيه که حرف حق رو بيان ميکنه
روزهاي يکشنبه برام دارن هر روز
نا اميد کننده تر و غم انگيز تر ميشن
انگاري هر هفته دارن يه زهر و سم تازه
به آدم تزريق ميکنن
شنيدي که اونا ميگن ما از همون اولش
مريض به دنيا اومديم
اما کليساي درون من هيچ گونه استبداد و خود رايي
رو عرضه نميکنه
کليساي من ميگه ميتوني تو اطاق خوابت
کسي رو که ميخواي دوست داشته باشي
تنها بهشتي که من دوست دارم در اونجا باشم
وقتيه که من با تو تنهام
آره من مريض به دنيا اومدم
ولي من عاشق اين مرضم هستم
اين مرضم بهم فرمان ميده که آدم خوبي باشم
آمين ……آمين …..آمين
من رو به کليسا ميبري
من رو با دروغهات که رنگ و بوي مذهبي دارن
مثل يک سگ فريب ميدي و ميگي دوستم داري
اما وقتي من گناهانم رو به تو ميگم تو از گناهانم سو
استفاده ميکني و چاقوي تيز تهمت رو در من فرو ميکني
بهم پيشنهاد مرگي رو ميدي
که ميگي درش مرگي نيست
اما اي خداي خوب بهم اجازه بده که
خودم جونم رو تقديم تو کنم
اگه من يک بت پرست کافرم
و عشق اين رو دارم که خوش گذروني کنم
خب اون وقت کسي که عاشق منه براي من
حکم تابش آفتاب رو داره و بهم زندگي ميده
و من الهه ي عشق رو در کنار خودم نگه ميدارم
و اون الهه ي عشق ازم ميخواد
که چيزي رو براش قرباني کنم
و من هم آب کل درياها رو به خاطرش
خالي ميکنم
يه چيز درخشان بهش ميدم
مثل يه غذاي خوشمزه براي وعده ي غذاي اصلي
نگاه ميکنم به ظرفيت اصطبلش و
بهش يه اسب اصيل هديه ميدم
براي خيلي از ما که تشنه ي صداقت ايمان
و وفاداري هستيم
اين کاري که من ميکنم به نظر خيلي شيرينه
به نظر کمي زياده روي مياد
اما من تشنه ي انجام دادن اين کارم
در پيشگاه خداوند هيچ ارباب و پادشاهي وجود نداره
همه يکسان هستند
هيچ بي گناهي و پاکي شيرين تري
از گناه بي ضرر ما وجود نداره
در هنگامه ي ديوانگي زمين
وقتي آخر دنيا فرا رسيد
اون وقته که ميفهمي من هم يک انسانم
اون وقته که ميفهمي من آدم پاکي هستم
#قشنگ
۱۱.۱k
۰۶ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.