عاشقانه های شبنم
یادم هست، روزی مصرّانه، به تو میگفتم:
” ما هرگز خسته نخواهیم شد…هرگز ”
اما مدتی است، پی فرصتی میگردم شیرینم،
تا به تو بگویم، ما نیز،
خسته میشویم … و خسته شدن، حق ماست ؛
این که خسته میشویم و از نفَس میافتیم و در زانوهایمان،
دردی حس میکنیم، مسألهای نیست
مسأله این است که بتوانیم زیر درختی، کنار جوی آبی،
روی تخته سنگی، در کنار هم بنشینیم.
وهمیشه قدرهمو بدونیم
” ما هرگز خسته نخواهیم شد…هرگز ”
اما مدتی است، پی فرصتی میگردم شیرینم،
تا به تو بگویم، ما نیز،
خسته میشویم … و خسته شدن، حق ماست ؛
این که خسته میشویم و از نفَس میافتیم و در زانوهایمان،
دردی حس میکنیم، مسألهای نیست
مسأله این است که بتوانیم زیر درختی، کنار جوی آبی،
روی تخته سنگی، در کنار هم بنشینیم.
وهمیشه قدرهمو بدونیم
- ۳۸۴
- ۰۶ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط