ما خیلی وقته دیگه آرزو بزرگ شدن نداریم، حتی دیگ دوران اون
ما خیلی وقته دیگه آرزو بزرگ شدن نداریم، حتی دیگ دوران اون زمانی ک وقتی بابا میاد، اون حسه قایم شدنه دیگ نیست که بگرده و پیدات کنه یا دیگ وقتی مامان میره جایی حسه این نیست ک بگی داری برمیگردی یه چیزی هم برای من بخر چون انقدر مشکل بینتون پیش اومده ک حرف زدن باهم دیگه فایده ای نداره یا دیگ نمیشینیم بشماریم که چند روز دیگ چهارشنبه میشه ک تعطیل شیم و یا دیگه حسه اینکه تموم دغدغه و ناراحتیت این باشه که مامانت نزاشت شب بخوابی پیشش یا تنها اتفاق وحشتناک زندگیت دیدن کارتون کورالین بود نیست، چرا انقد زود بزرگ شدیم بعضیامون ک رفتن پی سیگار و بعضیامونم دیدن غمو غصشون دود کردنی نیستو خوردنش ما دیگه روزای برفی لیز نمیخوریم نه که زمین یخ نباشه ها نه فقط یاد گرفتیم با احتیاط قدم برداریم تا با مخ نریم تو زمین،راستی قلبامون چیشد؟ بعضیامون دلشکستن بعضیامون دلباختنو و بعضیامون دلتنگ..ولی الان بحث اینه ما خیلی وقته که دیگ بچه نیستیم پیر شدیم یا بزرگ؟ :)
۲۵.۰k
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.