همیشه به بغض گلوگیر عاشقان فکر میکنم.
همیشه به بغض گلوگیر عاشقان فکر میکنم.
به اشک های در کنج تنهایی ریخته شده .
به همه نبودن هایی که توی ذوق می زند و می سوزاند.
اما این شب ها به بزرگ مردی فکر میکنم که
از دست دادن عشق بی کرانش با او چه کرده؟!
به زور مردانه ای که مکلف شد به صبر،
به تکیه گاه عالمی که ترک از غم دارد
و به گره گشایی که گره در کارش افتاده.میتونم هزاران بار بخونم و باهاش غم دل بخورم...
مکلف شدن به صبر...
اصلا نمیشه ازش ساده رد شد
آقای غریبم💔
به اشک های در کنج تنهایی ریخته شده .
به همه نبودن هایی که توی ذوق می زند و می سوزاند.
اما این شب ها به بزرگ مردی فکر میکنم که
از دست دادن عشق بی کرانش با او چه کرده؟!
به زور مردانه ای که مکلف شد به صبر،
به تکیه گاه عالمی که ترک از غم دارد
و به گره گشایی که گره در کارش افتاده.میتونم هزاران بار بخونم و باهاش غم دل بخورم...
مکلف شدن به صبر...
اصلا نمیشه ازش ساده رد شد
آقای غریبم💔
۱۷.۹k
۲۲ آذر ۱۴۰۲