چشمانم را می بندم و نفسی عمیق میکشم...
چشمانم را میبندم و نفسی عمیق میکشم...
پا در نوزدهمین یلدای عمرم گذاشتم...
نوزده سال گذشت...
با شادی هایش...
غمهایش...
ترسهایش...
خنده هایش...
گریه هایش...
فراز و نشیب هایش...
چه زود میچرخد عقربه ی ثانیه شمار زندگی...
پا در دنیای بیست سالگی مینهم...
دنیایی ناشناخته...
نمیدانم چه خواهد شد...
اما میدانم...
مشکلات در سر راهم بسیار است...
میجنگم ...
با مشکلات چرخ گردان...
آری...
باز هم یلدا شد...
پیشاپیش یلدا مبارک
پا در نوزدهمین یلدای عمرم گذاشتم...
نوزده سال گذشت...
با شادی هایش...
غمهایش...
ترسهایش...
خنده هایش...
گریه هایش...
فراز و نشیب هایش...
چه زود میچرخد عقربه ی ثانیه شمار زندگی...
پا در دنیای بیست سالگی مینهم...
دنیایی ناشناخته...
نمیدانم چه خواهد شد...
اما میدانم...
مشکلات در سر راهم بسیار است...
میجنگم ...
با مشکلات چرخ گردان...
آری...
باز هم یلدا شد...
پیشاپیش یلدا مبارک
۱۴.۲k
۳۰ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.