هعی هعی
هعی هعی
زندگی امروز نرفتم مدرسه دلم واسه رفیق منحرفم که میگفت
دوس دارم لخت تو بغل رلم بخوابم تنگ شده اخر زنگا هم میگفت بیا لب بده بعدم من رد میکردم بعد میزد در کونم بعدم میخواست تو اتاق لباسامو در بیاره در میرفتم شکر خدا نتونست
گوه خوردم دلم تنگ نی
زندگی امروز نرفتم مدرسه دلم واسه رفیق منحرفم که میگفت
دوس دارم لخت تو بغل رلم بخوابم تنگ شده اخر زنگا هم میگفت بیا لب بده بعدم من رد میکردم بعد میزد در کونم بعدم میخواست تو اتاق لباسامو در بیاره در میرفتم شکر خدا نتونست
گوه خوردم دلم تنگ نی
۸.۲k
۲۲ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.