گفتند برو آنجا که تو را منتظرند

گفتند: "برو آنجا که تو را منتظرند"
ما که رفتیم اما
پایمان تاول زد،
از گشتنِ بیهوده‌ی این شهرِ غریب
از تنهایی در این، حجمِ عجیب
ما که رفتیم اما
تو به باقیِ مردمِ این شهر بگو:

"این نیز میگذردها" همه‌اش نیرنگ است!
ما به بدحالیِ مُفرط،
خو گرفتیم همه عمر...

#دلنوشته_های_ناب_گل_یاس
#بانوی_احساس
#گوناگون
#عاشقانه
#حس_خوب_آرامش
#ویسگون
دیدگاه ها (۰)

مثلِ "شیرین"که فرو خُفته در آغوشِ کسینالـه ی تیشه یِ بی حاصل...

گاهی سکوت، عمیق‌تر از هر فریادیحرف می‌زند. زخم‌ها زبانِ خودش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط