عاشقانه
باز دردی از دلت آرامشت را برده است
یا دلت از تیر غیب دوست زخمی خورده است
دفتر احساس تو دست کسی افتاده که
لحن چشمان تو را نشنیده،دل بخشیده است
می نویسی بیت بیت و دست تو رو می شود
دیرشد؟ تردید داری؟ یاکه خوابت برده است؟
شاید او دارد که با هجران مدارا می کند
فال بد،بدجور امشب دوست را آزرده است
شعرهایت را نده دست من و باد هوا
با گلی تقدیم او کن تا بداند زنده است
یا دلت از تیر غیب دوست زخمی خورده است
دفتر احساس تو دست کسی افتاده که
لحن چشمان تو را نشنیده،دل بخشیده است
می نویسی بیت بیت و دست تو رو می شود
دیرشد؟ تردید داری؟ یاکه خوابت برده است؟
شاید او دارد که با هجران مدارا می کند
فال بد،بدجور امشب دوست را آزرده است
شعرهایت را نده دست من و باد هوا
با گلی تقدیم او کن تا بداند زنده است
۸.۷k
۰۸ تیر ۱۴۰۲