کاش یک آپارتمان کوچیک وسط شهر داشتیم. به گربه ها و غریبه
کاش یک آپارتمان کوچیک وسط شهر داشتیم. به گربهها و غریبهها پناه میدادیم. ساز میزدیم. فیلم میدیدیم. گریه میکردیم و نصفه شب میرقصـیدیم. کاش پنجرههای کثیفی داشتیم که رو به درخت و خیابون وا میشد و پرده نداشت. کاش واسه پول در آوردن تلاش میکردیم، غذامون تموم میشد، پرداخت قبضها عقب میفتادن و تا یک پول کوچیکی دستمون میاومد تصمیم میگرفتیم با قطار، دو تا کتاب و یک دفترچه بریم سفر. کاش تجربه میکردیم. تلاش میکردیم. تصمیمهای بد میگرفتیم و هرگوشهای که برامون مهم بود، یک ردی از خودمون به جا میذاشتیم.
کاش جوونی میکردیم. زندگی میکردیم. واقعا زندگی میکردیم.
کاش جوونی میکردیم. زندگی میکردیم. واقعا زندگی میکردیم.
۱۱۵.۹k
۱۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.