جهان پهلوان تختی هر روز توی
جهان پهلوان تختی هر روز توی
محله پسرکی رو با پای برهنه میدید
که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی می کرد.
روزی رفت و یه کفش کتونی نو خرید و
اومد به پسرک گفت : بیا این کفشا رو بپوش
پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به تختی کرد و گفت: شما خدایید ؟!
«جهان پهلوان» لبش را گزید و گفت :
نه پسرجان
پسرک گفت: پس دوست خدایی ،
چون من دیشب فقط به خدا گفتم
کفش ندارم...!
روحش شاد و یادش گرامی
محله پسرکی رو با پای برهنه میدید
که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی می کرد.
روزی رفت و یه کفش کتونی نو خرید و
اومد به پسرک گفت : بیا این کفشا رو بپوش
پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به تختی کرد و گفت: شما خدایید ؟!
«جهان پهلوان» لبش را گزید و گفت :
نه پسرجان
پسرک گفت: پس دوست خدایی ،
چون من دیشب فقط به خدا گفتم
کفش ندارم...!
روحش شاد و یادش گرامی
۵.۳k
۱۲ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.