در حیرتم که دیده از او برنداشتم

.
در حیرتم که دیده از او برنداشتم
.
دل را چگونه برد که چشمم خبر نداشت ؟
.
.
قدسی مشهدی
.
#خدا #شعر #دل #دلبر #چشم #گوینده #مجری #اجرا #استیج #فروزان_بیگی
#عاشقانه #دلبرانه #دلنوشته
#ستایش_قلب_سربی
#عشقولانه #عشق_جان
#خاص
دیدگاه ها (۳۲)

عشق فقط اونجایی که معین میگه :یه وقت تنها نری جایی که از تنه...

خدا بند بزند دل هایی را که هیچکس جز خودش از شکسته بودنشان خب...

❤️هوا آرام نیگیفته گرگ و میشهزنه وارش خو انگوشتا به شیشهخانه...

.به نظر من دنیا دقیقا خود بومرنگه… از هر دستی بدی از همون دس...

یک شب از کوچه ی معشوق گذر خواهم کرد… دزدکی باز به آن خانه نظ...

ای ساربان! آهسته رو کآرام جانم می‌رودوآن دل که با خود داشتم،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط