تو جا همه مرهم و تسن دلم
.
تو كجايى همه ى مرهم و تسكين دلم؟
بى تو هر شب چه كنم با غم سنگين دلم؟
سينه ام صحنه جنگيست ميان غم و دل
خبرت هست شدي دشمن بى دين دلم؟
دامنت را نكند آه بگيرد روزى؟
نشوى مشترى هر شب نفرين دلم
در امان نيستم از خنجر بى مهرى تو
باز امشب منم و پيكر خونين دلم
سر به مُهرم سر سجاده به اميد وصال
تا كه پرواز كند مرغك آمين دلم
درد دورى تو اى كاش به فردا نكشد
لااقل كاش بيايى سر بالين دلم
بى وفا جان تو سوگند بُريدم ،برگرد
دوست دارم برسى لحظه ى تدفين دلم...
.🕊
تو كجايى همه ى مرهم و تسكين دلم؟
بى تو هر شب چه كنم با غم سنگين دلم؟
سينه ام صحنه جنگيست ميان غم و دل
خبرت هست شدي دشمن بى دين دلم؟
دامنت را نكند آه بگيرد روزى؟
نشوى مشترى هر شب نفرين دلم
در امان نيستم از خنجر بى مهرى تو
باز امشب منم و پيكر خونين دلم
سر به مُهرم سر سجاده به اميد وصال
تا كه پرواز كند مرغك آمين دلم
درد دورى تو اى كاش به فردا نكشد
لااقل كاش بيايى سر بالين دلم
بى وفا جان تو سوگند بُريدم ،برگرد
دوست دارم برسى لحظه ى تدفين دلم...
.🕊
- ۵۴۶
- ۰۷ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط