من اون موقع نمیدونستم یه روز

+من اون موقع نمیدونستم یه روز
قراره کلِ غرورم رو به دریـای شـب چشمـات ببازم...
ولی الان تـو رویـای بیداریـه منـی،
تــو با ارزش‌تریـن دارایی منـی .
-اما من با دیدن چشمات میدونستم قراره قلبم رو به ستاره‌های کهکشان چشمات بدم.
میدونستم که تو میشی تنها ماه شبم، و تنها خورشید روزم.
میدونستم تو روز و شب رو با خودت میاری.

_دزیره و ناپلئون
دیدگاه ها (۰)

"..دوباره اپریل، دوباره غم، دوباره شکوفه های بهاری، دوباره پ...

نبودنت را تاب می‌آورم ، رفتنت را تحمل میکنمفراموش شدنم را با...

ما؟منو تو "ما" نیستیم، هیچوقت هم نمیشیممنو تو خیلی دوریم ، خ...

-نعناع دیگه بوی نعناع نمیدی...+منو با عطری که نداشتم زیر سوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط