میدونی
میدونی
شدم یه افسرده
یه آدمی که هیچی خوشحالش نمیکنه
آدمی که فقتی داخل اتاقش میشه
زانو هاشو بغل میکنه
آروم آروم اشک میریزه
ولی وقتی صدای پای یه نفرو میشنوه
اشکاشو پاک میکنه
سری سرشو میکنه توی گوشیش
که کسی نفهمه
که کسی ندونه
که فردا بهش ترحم نکنن
:)
شدم یه افسرده
یه آدمی که هیچی خوشحالش نمیکنه
آدمی که فقتی داخل اتاقش میشه
زانو هاشو بغل میکنه
آروم آروم اشک میریزه
ولی وقتی صدای پای یه نفرو میشنوه
اشکاشو پاک میکنه
سری سرشو میکنه توی گوشیش
که کسی نفهمه
که کسی ندونه
که فردا بهش ترحم نکنن
:)
۵.۸k
۲۲ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.