Part

Part :7
کای:میخام برم آمریکا میای؟
ا/ت:جدی؟ میتونم باهات بیام؟
کای:اهوم
ا/ت:مرسی کای
از جاش بلند شد و کای بغل کرد
کای:خواهش زیبا ... دیر وقته دیگه بیا بریم
ا/ت:هوم
ازش جدا شد
و باهم از کافه بیرون زدن کای ا/ت رو رسوند خونه به
محض ورود ا/ت کوک،ته و جیمین دم در ظاهر شدن همه نگران بود
ا/ت نگاه سردی به کوک کرد و رفت سمت بالا
هنوز یه دونه از پله هارو بر نداشته بود که
ته:خوب می دونیم از کوک ناراحتی ولی خو ما چه گناهی کردیم؟
جونگ کوک یه تای ابروش رفت بالا
کوک:چرا ناراحت باشه؟
جیمین با پا زد به جونگ کوک و آروم گفت
جیمین:تو یکی دهنتو ببند
کوک:من چیز خاصی نگفتم فقط گفتم آمادگی ندارم
ا/ت:میخوام طلاق بگیرم(خونسرد)
ته :چی؟
کوک:دیونه شدی به خاطر یه بچه؟
ا/ت: حداقل اون بچه ارزشش از توی خر بیشتره.
کوک:هه...چی میگی ا/ت.؟
ا/ت:طلاق میخام.. سادست
جیمین:اکی فعلا برو استراحت کن
ا/ت رفت بالا .
کوک:چی چی و اکی؟
جیمین:دهن تو ببند کار یه که خودت کردی و از من
به تو نصیحت نرو پیشش و گرنه از دیک دارت میزنه
کوک:😕
ته:بچه پرو
ادامه دارد....
دیدگاه ها (۱۱)

هرکس به جایی تعلق دارد تو به «آغوش من»

به عصاب خود مسلط هستم یعنی چی گزارش میدننننننن وا من یه بار...

خر ذوق چیه دیگه😃واییی "۵۰۰" تایییی منتظر فیک باشیناااا دوستو...

وقتی حامله بودی ولی بچه رو بدون اجازه شون سقط میکنی(درخواستی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط