همیشه ازش میپرسیدم تا حالا عاشق شدی و اون هر سری جواب می

همیشه ازش میپرسیدم تا حالا عاشق شدی؟ و اون هر سری جواب میداد نه! ...
تا اینکه یبار دفترچه خاطراتش رو اتفاقی دیدم، صفحه اولش باز بود و خوندمش؛ نوشته بود "به نام خدایی که او ‌را خلق کرد تا قرار بی قراری هایم باشد"...
ازش پرسیدم خب حالا بازم جواب سوالم منفیه؟
گفت اره، گفتم یعنی عاشقش نبودی؟!
به یه گوشه زل زد و گفت: کار ما از عشق گذشته بود .....
#خاصترین
دیدگاه ها (۸)

#خاصترین

#خاصترین

پارت ۷۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط