خیال زهر آلود

سکر بوسه ات را به جام زهر آلود خیال نوشیدم
پس دیوانه شدم، ولی نه دیوانه تو ...
دیوانه ی سایه ی بوسه ای که بر دیوار ذهنم نقش بست!

آن سایه ، ازلی ترین دشمنم را نمایاند:
«خودی» که در آیینه جام زهر، تصویرش محو می شد...
بوسه ، این خنجر نرم ، بر سینه خیال فرو نشست
و خون شوق، لوح گُنگ وجودم را نوشت!

اکنون در این نبرد باور نکردنی،
سایه را میبوسم تا زنده بماند...
و جام را میشکنم تا خیال، در زهر راستین عشق غرق شود!

ومن....
بر خاک ریخته ی شیشه ها ، زانو زده ام،
هزاران تیغه بر پیکرم فرو رفته،
اما فریاد میزنم :
«بوسه ات را ،ای سایه ی جان سوز ،
از نو بر دیوار جاودان جنون نقش بزن !
و جام شکسته ، با تهِ آغشته به زهر _ زیر نور ماه،
سایه ی بوسه ات را چون هاله ای تقدیس میکند ...»


#درمان_روح
#ناکسل
دیدگاه ها (۰)

طومار خاکسترین

🌱🍒پیکر تراش پیرم و با تیشه ی خیالیک شب تو را ز مرمر شعر آفری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط