یه روز با مامانم بحثم شد که چرا همش سرم تو گوشیه و از اتا

یه روز با مامانم بحثم شد که چرا همش سرم تو گوشیه و از اتاقم بیرون نمیام چرا هیچ کاری جز اینکه به گوشی زل بزنم انجام نمیدم :)

این کلیپ رو بهش نشون دادم و گفتم میتونی بری ازشون تشکر کنی که تا الان دخترت رو سر پا نگه داشتن؟ میتونی بری ازشون تشکر کنی بخاطر اینکه کاری کردن که هنوز دخترت بخنده و زندگی کنه؟ :)

بهم گفت چرند نگو هیچ ادمی از راه دور نمیتونه این کارو کنه منم گفتم درسته ولی عشق فاصله نمیشناسه برو ازشون تشکر کن که هنوز دخترت زندست که تو بیای باهاش دعوا کنی باید قدردان این ادما باشی که هنوز اینجا کنارتم دارم باهات حرف میزنم اگه اینا نبودن تو الان داشتی با قبرم حرف میزدی:) چون شما فقط اذیتم می کردین و همین ادما که مایل ها باهام فاصله دارن بهم یاد دادن که چطوری به خودم و خانواده ام عشق بورزم و زندگی کنم بهم یاد دادن هرچقدر هم دنیا سخت گیر باشه چجوری به راهم ادامه بدم و چجوری عاشق خانواده ام باشم:)

میتونم بگم از اون لحظه به بعد مامانم عاشق این پسرا شد و دیگه هیچ وقت بهم گیر نداد:)