گوناگون

تو گذشتی و شب و روز گذشت
آن زمان‌ها به امیدی که تو
بر خواهی گشت،
پای هر پنجره مات…
می نشستم به تماشا، تنها
گاه بر پرده ابر، گاه در روزن ماه،
دور، تا دورترین جاها می رفت نگاه، باز می‌گشتم، هیهات!
چشم ها دوخته ام بر در و دیوار هنوز!
دیدگاه ها (۱۳)

گوناگون

گوناگون

گوناگون

گوناگون

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط