شبها هجر را گذراندم و زنده ام

شبهاي هجر را گذرانديم و زنده ايم
ما را به سخت جاني خود اين گمان نبود
من کيستم از خويش به تنگ آمده اي
ديوانه  با خرد به جنگ آمده اي
دوشينه به کوي يار از رشکم کشت
ناليدن پاي دل به سنگ آمده اي...


سنسیزلخدان‌ اولورم
دیدگاه ها (۰)

بامن نجنگ....توکه مهربونی جان دلم🦋🦋

صبح من مزه یلبخند تو راکم دارد.....برای.... سلاااام صبحت به ...

از تماشای تو هرکس روبه حیرانی رود اختـیار ازدسـت مجنونهای ...

مرا بِــبَربه شــروع دوبــاره در پـایان...!مرا بِبَــر به تـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط