آدم ها گاهی می شکنند
آدم ها گاهی می شکنند
ولی اینطور نیست که
شکستنشان صدای تق داشته باشد
و همه بفهمند که فلانی، فلان روز
فلان جا شکست ...!
شکستن آدم ها را شاید فقط بشود دید،
از خنده های یهویی شان که
وسط جمع تحویل اطرافیان میدهند،
یا حتی توی آینه به خودشان،
از تعداد موهای سفیدشان که یهو
در گوشه ای از سرشان پیدا میشود،
و شاید هم از قیافه شان که
کمرنگ تر میشود ...
و خودشان که هرچه پرهیاهوتر
میشوند در ظاهر،
در کنج شان بیشتر چال میشوند و
بی صداتر و آرام تر از همیشه شان...
شکستن آدمها را نمیشود شنید...
میشود "دید" که فلانی نه دیگر
مثل قبلش و نه دیگر مثل خودش،
هیچ کدام نیست ...!
ولی اینطور نیست که
شکستنشان صدای تق داشته باشد
و همه بفهمند که فلانی، فلان روز
فلان جا شکست ...!
شکستن آدم ها را شاید فقط بشود دید،
از خنده های یهویی شان که
وسط جمع تحویل اطرافیان میدهند،
یا حتی توی آینه به خودشان،
از تعداد موهای سفیدشان که یهو
در گوشه ای از سرشان پیدا میشود،
و شاید هم از قیافه شان که
کمرنگ تر میشود ...
و خودشان که هرچه پرهیاهوتر
میشوند در ظاهر،
در کنج شان بیشتر چال میشوند و
بی صداتر و آرام تر از همیشه شان...
شکستن آدمها را نمیشود شنید...
میشود "دید" که فلانی نه دیگر
مثل قبلش و نه دیگر مثل خودش،
هیچ کدام نیست ...!
۶.۳k
۲۷ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.