او از تاریکی میترسید اما در تاریکی قدم برمیداشت.. زیرا به
او از تاریکی میترسید اما در تاریکی قدم برمیداشت.. زیرا به این باور داشت که هنوز هم میتواند نوری پیدا کند تا بتواند حداقل کمی گرمای شیرین خوشحالی را احساس کند اما افسوس که آن نور افسانه ای بیش نبود...
۲.۷k
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.