تقدیم حضرت دلدار

تقدیم حضرت دلدار💝
اگر روزی به دست آرم سر زلف نگارم را
شمارم مو به مو شرح غم شب‌های تارم را
برای جان سپردن کوی جانان آرزو دارم
که شاید با دو سیل او برد خاک مزارم را
ندارم حاجت فصل بهاران با گل و گلشن
به باغ حسن اگر بینم نگار گلعذارم را
به گرد عارضش چون سبز شد خط من به دل گفتم
سیه بین روزگارم را، خزان بنگر بهارم را
تمنا داشتم عین وصالش در غم هجران
صبا بویی از آن آورد و برد از دل قرارم را
بدان امید از احسان که در پایش فشانم جان
که از شفقت به دست آرد دل امیدوارم را
مریض عشق را نبود دوایی غیر جان دادن
مگر وصل تو سازد چاره درد انتظارم را
صبوحی را سگ دربان خود خواند آن پری از مهر
میان عاشقان افزود قدر و اعتبارم را...🦋💞🦋


#عاشقانه
#بهترینم
دیدگاه ها (۲)

اگر روزی روزگاری یک نفر در زندگی‌تان پیدا شد که همه‌چیزش و ه...

دلتنگی حس عجیبی‌ستبی‌قرارت می‌کنداحساست را زخم میزندبر جراحت...

شد ز غمت خانهٔ سودا دلمدر طلبت رفت به هر جا دلمدر طلب زهرهْ ...

ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون استببین که در طلبت حالِ مَر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط