آن سائل دلباخته این گفت به زاری:
آن سائل دلباخته این گفت به زاری:
کی در همه جا بوده به خیل ضعفا یار
بر من در این خانه گدایی است بهانه
من عاشق عباسم، نه عاشق دینار
من آمدهام بازوی عباس ببوسم
من در پی گل روی نهادم سوی گلزار
یک لحظه بگوئید که عباس بیاید
باشد که برم فیض از آن چهره دگر بار
ناگاه زنان شیونشان رفت به گردون
گفتند: فروبند لب ای مرد گرفتار
دستی که زدی بوسه، جدا گشت ز پیکر
ماهی که تو دیدی به زمین گشت نگونسار
.
.
.
#بخوان_شعر_و_سخن_ناب
کی در همه جا بوده به خیل ضعفا یار
بر من در این خانه گدایی است بهانه
من عاشق عباسم، نه عاشق دینار
من آمدهام بازوی عباس ببوسم
من در پی گل روی نهادم سوی گلزار
یک لحظه بگوئید که عباس بیاید
باشد که برم فیض از آن چهره دگر بار
ناگاه زنان شیونشان رفت به گردون
گفتند: فروبند لب ای مرد گرفتار
دستی که زدی بوسه، جدا گشت ز پیکر
ماهی که تو دیدی به زمین گشت نگونسار
.
.
.
#بخوان_شعر_و_سخن_ناب
۱۰.۷k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.