تو را من

تو را من
در ژرفای بلور دانه برفی پیدا کردم
از اسمان فرو افتادی
از سر شاخه‌ی گذشتی
در سکوت و سور بر پهنه سر پنجه من اسودی
و من مست از امدنت
بر ان صحنه مست می‌رقصیدم
و بی‌خبر از تابش آفتاب فردا
می‌زیستم
. .
آه...
تو را من
در جنگ بلور و نور...
تو را من
بین دستهایم گم کردم

#امیرعلی_قربانی


پ.ن
دلتنگی
خوشه ی انگور سیاه است
لگدکوبش کن
لگدکوبش کن
بگذار ساعتی
سربسته بماند
مستت می کند اندوه ...!

✍️شمس لنگرودي
دیدگاه ها (۲۸)

افسانه‌ی به نام مســـــــی#مسی

تویی ان افتابگردانکه پشت بر افتاباز غرور ایستاده در آستان من...

راه بهشت از شیار کنار لبانت می‌گذرددر ناهمواری چانه و گونه‌ت...

غمگینم 💔😢همین💔💔💔#مسی #بارسلونا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط