تو را من
تو را من
در ژرفای بلور دانه برفی پیدا کردم
از اسمان فرو افتادی
از سر شاخهی گذشتی
در سکوت و سور بر پهنه سر پنجه من اسودی
و من مست از امدنت
بر ان صحنه مست میرقصیدم
و بیخبر از تابش آفتاب فردا
میزیستم
. .
آه...
تو را من
در جنگ بلور و نور...
تو را من
بین دستهایم گم کردم
#امیرعلی_قربانی
پ.ن
دلتنگی
خوشه ی انگور سیاه است
لگدکوبش کن
لگدکوبش کن
بگذار ساعتی
سربسته بماند
مستت می کند اندوه ...!
✍️شمس لنگرودي
در ژرفای بلور دانه برفی پیدا کردم
از اسمان فرو افتادی
از سر شاخهی گذشتی
در سکوت و سور بر پهنه سر پنجه من اسودی
و من مست از امدنت
بر ان صحنه مست میرقصیدم
و بیخبر از تابش آفتاب فردا
میزیستم
. .
آه...
تو را من
در جنگ بلور و نور...
تو را من
بین دستهایم گم کردم
#امیرعلی_قربانی
پ.ن
دلتنگی
خوشه ی انگور سیاه است
لگدکوبش کن
لگدکوبش کن
بگذار ساعتی
سربسته بماند
مستت می کند اندوه ...!
✍️شمس لنگرودي
۸.۹k
۱۹ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.