خواب بودم خواب دیدم مرده ام بی نهایت خسته و افسرده ام
خواب بودم خواب دیدم مرده ام بی نهایت خسته و افسرده ام
تا میان گور رفتم دل گرفت قبر کن سنگ لهت را گل گرفت
روی من خروار ها از خاک بود وای قبر من چه وحشتناک بود
بالش زیر سرم از سنگ بود غرق ظلمت سوت و کور و تنگ بود
هرکه آمد پیش حرفی راند و رفت سوره ی حمدی برایم خواندو رفت
تا میان گور رفتم دل گرفت قبر کن سنگ لهت را گل گرفت
روی من خروار ها از خاک بود وای قبر من چه وحشتناک بود
بالش زیر سرم از سنگ بود غرق ظلمت سوت و کور و تنگ بود
هرکه آمد پیش حرفی راند و رفت سوره ی حمدی برایم خواندو رفت
۶.۴k
۱۱ فروردین ۱۴۰۲