شبنمی بر رنگ و بوی بوستان خندید و رفت
شبنمی بر رنگ و بوی بوستان خندید و رفت
همچو درویشی که بر ملک شهان خندید و رفت
بنده ی آنم که چون افسانه ی هستی شنید
بر پی سست بناهای گمان خندید و رفت
من همان موهوم بنیادم ک ...
همچو درویشی که بر ملک شهان خندید و رفت
بنده ی آنم که چون افسانه ی هستی شنید
بر پی سست بناهای گمان خندید و رفت
من همان موهوم بنیادم ک ...
۱.۲k
۲۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.