خسته خسته خسته از این روز و شبا
خسته خسته خسته از این روز و شبا
گشته ام در رویا و خیال ها
پایان زندگی چیست؟
مرگ یا بیهودگی؟
نمیدانم کدام است ولی هنوز زود است
میخواهم پر بکشم ولی بال هایم بسته است
میخواهم آزاد باشم ولی قفس در بسته است
من مهربونم ساده و زود گذر
چشد؟
بعد این مهربانی؟
بعد پذیرفتن در قفس بودن؟
ماندی؟
آزادی را دگر نمیخواهی؟
آری تو دگر آزاد نیستی حال اسیر خود شدی نه این قفس
اگر خواهی توانی پر زنی قفس را شکسته رها کنی
آزادی را بر دست خود بیاور
کسی نیست فرشته ی نجاتت
مگر شوی تو عاشق
غیر ممکن ممکن شود...
فرشته ی نجاتت
تو را از تاریکی درونت آزاد خواهد
ولی مراقب باش
به خود آیی
تو ام بال هایش بسته ای
او را در قفس کرده ای
و او حالا...
گشته ام در رویا و خیال ها
پایان زندگی چیست؟
مرگ یا بیهودگی؟
نمیدانم کدام است ولی هنوز زود است
میخواهم پر بکشم ولی بال هایم بسته است
میخواهم آزاد باشم ولی قفس در بسته است
من مهربونم ساده و زود گذر
چشد؟
بعد این مهربانی؟
بعد پذیرفتن در قفس بودن؟
ماندی؟
آزادی را دگر نمیخواهی؟
آری تو دگر آزاد نیستی حال اسیر خود شدی نه این قفس
اگر خواهی توانی پر زنی قفس را شکسته رها کنی
آزادی را بر دست خود بیاور
کسی نیست فرشته ی نجاتت
مگر شوی تو عاشق
غیر ممکن ممکن شود...
فرشته ی نجاتت
تو را از تاریکی درونت آزاد خواهد
ولی مراقب باش
به خود آیی
تو ام بال هایش بسته ای
او را در قفس کرده ای
و او حالا...
- ۴۶۱
- ۲۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط