یاد آخرین لحظات رفتنت مرا بارانی میکند

_یادِ آخرین لحظات رفتنت مرا بارانی می‌کند..‌.
صدایِ بی نوایم از ته قلبم، التماس را چاشنی چشم هایم میکرد…
خواستم بگویم بمانو نگذار دیگری نگاهت را خریدار باشد، خواستم بگویم این دیوانه بدون تو زندگی را دست به سر می‌کند ، خواستم بگویم به پاهایت ماندن را یاد بده و زخم ها نگذار بر قلب بیچاره ام . . .
اما . . . عکسِ رفتنت را در تهِ کوچه لاله دیدم…
دیر شده بود…!
تو رفته بودی…!

•••
#عاشقانه_خاص#بیو#سریال#موزیک#تکس#کلیپ#ادیت#زیبا#سردار #دلها#سینمایی#گل#پروفایل#رستوران#غذا#محلی#لایک#شات#فالو#زیبایی#طبیعت#کیک#استان#آبشار#مشاوره#کنکور#معرفی_کتاب#سال_نوروز#مذهبی#محرم#گربه
#گل_پیچک
دیدگاه ها (۱۵۰)

در لای انگشتانم، مویرگ های مغزم، بین نفس کشیدنم، مکث بین کلم...

گذشت زمان و روزها میتوانند پدید آورنده یک تولد، یک شروع، یک ...

[°اگه پیرشم چی؟ اونوقتی دوسم نداری که ؛- آخ تو فکر کن؛ موهای...

آخرین نخِ سیگآر تو جیبش بود . بهش گفتم : « میدی بهم ! شاید آ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط