سه ر بنه وه بان به رزی شانم،
سه ر بنه وه بان به رزی شانم،
تا به لکو ده رچو شه که تی گیانم،
سه ر بنه وه بان سینه چو سه نگم،
به لکو بزانی ارات دل ته نگم.
سرت را بگذار بروی شانه ام،
بلکه خستگیم در برود.
سرت را بگذار برسینه چون سنگم،
بلکه بدانی برایت دل تنگم.
تا به لکو ده رچو شه که تی گیانم،
سه ر بنه وه بان سینه چو سه نگم،
به لکو بزانی ارات دل ته نگم.
سرت را بگذار بروی شانه ام،
بلکه خستگیم در برود.
سرت را بگذار برسینه چون سنگم،
بلکه بدانی برایت دل تنگم.
۵.۸k
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.